English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (6533 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bicycle U دوچرخه پایی
bicycles U دوچرخه پایی
push bike U دوچرخه پایی
push bikes U دوچرخه پایی
velocipede U دوچرخه پایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planter U کف پایی
criss-cross U پایی
criss-crossed U پایی
planters U کف پایی
criss-crossing U پایی
plantar U کف پایی
criss-crosses U پایی
panton U کفش دم پایی
papoosh U کفش سر پایی
pedicab U سه چرخه پایی
pantof U کفش دم پایی
pantof U کفش سر پایی
polypody U هزار پایی
footy U پادار پایی
footrest U زیر پایی
foot starter U استارتر پایی
foot pedal U پدال پایی
foot operated starting switch استارتر پایی
foot brake U ترمز پایی
espadrille U کفش دم پایی
elephantiasis U پیل پایی
pumiceous U سنگ پایی
shoepac U کفش دم پایی
pedaled U پدال پایی
foot control کنترل پایی
pedal U پدال پایی
pedaling U پدال پایی
pedalled U پدال پایی
pedalling U پدال پایی
pedals U پدال پایی
footholds U زیر پایی
territoriality U بوم پایی
shoepack U کفش دم پایی
foothold U زیر پایی
treadle press U ماشین چاپ پایی
ambulatory psychotherapy U روان درمانی سر پایی
an odd slipper U یک لنگه کفش سر پایی
coefficient of rigidity U ضریب سخت پایی
pumicestone slag U سرباره سنگ پایی
defendance need U نیاز خویشتن پایی
foot starter U راه انداز پایی
kick starter U راه انداز پایی
modulus of rigidity U ضریب سخت پایی
lubberliness U بی دست و پایی ناازمودگی
tarsal U مچ پایی استخوان قوزک پا
melodion U یکجور ارگ دستی یا پایی
takeoff leg U پایی که فشار برروی ان است
foot operated starting switch U کلید راه انداز پایی
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
subbass U کلیدرکاب پایی ارگ وپیانو
to muff a catch U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
lubberly U از روی کودنی یابیدست و پایی
maladroitness U ناشی گری بیدست و پایی
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
melodeon U ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
pivot foot U پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
cart U دوچرخه
carts U دوچرخه
carting U دوچرخه
carted U دوچرخه
bikes U دوچرخه
bicycles U دوچرخه
bike U دوچرخه
bicycle دوچرخه
hansoms U درشکه دوچرخه
two wheel tractor U تراکتور دوچرخه
tandem U دوچرخه دونفری
hansom U درشکه دوچرخه
cabriolet U درشکه دوچرخه
folding bicycle U دوچرخه تاشو
tandems U دوچرخه دونفری
cyclists U دوچرخه سوار
motor-assisted pedal cycle [British English] U دوچرخه موتوردار
handle bar U دسته دوچرخه
bicycle path U راه دوچرخه رو
bicycle pump U تلمبه دوچرخه
bicyclist U دوچرخه سوار
cycle track U راه دوچرخه رو
cartwright's shop U دوچرخه سازی
buglet U بوق دوچرخه
bicycle kick U پای دوچرخه
biker U دوچرخه سوار
cyclist U دوچرخه سوار
cycling U دوچرخه سواری
caisson U ارابه دوچرخه
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
to walk a bicycle U دوچرخه را با دست بردن
wheelsman U دوچرخه سوار شراعبان
wheelman U دوچرخه سوار شراعبان
velodrome U پیست دوچرخه سواری
bikes U مخفف bicycle دوچرخه
bike U مخفف bicycle دوچرخه
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
gearwheel U چرخ رکاب دوچرخه
full-suspension bike U دوچرخه کاملا معلق
bicycles U دوچرخه سواری کردن
bicycle U دوچرخه سواری کردن
shay U درشکه دوچرخه دونفره
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
She wobbled on her bike. U او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
to hop on your bicycle U روی دوچرخه خود جهیدن
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
tilbury U درشکه روباز سبک دوچرخه
peloton U گروه دوچرخه سواران جادهای
motor paced U حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
to bike U دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
trailers U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
ralliear U یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
cyclo cross U مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
To dismount from a horse(bicycle). U از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
It was wrong of you to take the bicycle . U کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
trailer U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
I bought the bicycle on impulse . U یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
He fell off his bike and bruised his knee. U او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
italian pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
kermesse U مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
burn off U خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
golf cart U گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
dog cart U یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
suck wheels U رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
sag wagon U وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
miss and out U مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Now that it's summer the thing to do would be to use the bicycle to commute to work. U حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
tour de france U مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
Recent search history Forum search
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com